سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .

برادر بزرگوار و پر دانشم جناب آقای احمد علی یزدی که همواره به حقیر لطف داشته و دارد در بخش نظرات آخرین نوشته ام با عنوان ( جور دیگر باید دید ) سؤالی ارزشمند و عمیقی را مطرح فرمودند که پاسخ به آن موجب شد تا نوشته ای مستقل متولد شود . نوشته ای که اکنون از نظر خواهید گذارند . از آنجا که این پاسخ در برابر سؤال اندیشمندانه آن برادر عزیز و محترم است لازم دیدم تا قبل از آن سؤال مزبور را درج کنم تا برای شما دوستان محترم فضای شفاف تری را فراهم آورد .

قبلا از این که مطلب کمی تا قسمتی فنّی ارائه شده از همه گان پوزش می خواهم چرا که مقتضای سؤال عمیق و ارزشمند برادرم پاسخی بود که در خور شأن سؤال و پرسشگر باشد .

-----------------------------------------------------

نوشته ارزشمند جناب آقای یزدی :

سلام علیکم حاج آقا مخبر عزیز و گرامی .

چه عرض کنم ؟!

فقط می خواهم عرض کنم که عمل با علم و بشرح ایضا معرفت هم نسبت تقارن دارد ، بقول امام علی علیه السلام : العلم مقرون بالعمل .

یعنی اینکه آن قلب با معرفت یا اندیشه ی دانایی که فرموده اید بی عمل نیست ، وگرنه می شود بقول پیامبر اعظم صل الله علیه و اله وسلم : مثل درخت بی ثمر ، که بنده که ندیده ام .

پس بقول شهید مطهری عمل زاییده ی علم است .

البته عمل بدون علم داریم ، مثل همین عکسی که شما هم تکثیرش فرموده اید !

یعنی یک کاری می کنیم از روی تقلید ، ویا مثلا همان وضعی که در آن بار آمده ایم ، هرچند بعد از انقلاب دیگر نمی شود این حرف را قبول کرد که آشنایی با مثلا پوشش اسلامی نداریم ، مگر اینکه بگوییم مثل مغضوب علیهم در عین دریافت این مطلب قبولش نداریم ، مثل همین عکس که نشان می دهد این بنده ی خدا این را پوشش اسلامی می داند و بهمین هم عمل می کند و پوشش مورد نظر شما را قبول ندارد ، نه اینکه دارد و عمل به آن نمی کند ، خب البته بعد انقلاب ، خصوصا بعد مرحوم خمینی کم کم این وضع هم بعنوان پوشش یا حجاب جای خود را باز کرده ، یعنی شما به ایشان نمی توانید بگویید بی حجاب ، چراکه شاید مثلا سیمای جمهوری اسلامی ایران را که تحت امر مقام معظم رهبریست پیش می کشند .

بگذریم ، خلاصه ی عرضم اینکه آیا شما علم را برای عمل کافی می دانید ؟ یا مثل مثلا جناب مصباح یزدی بشرطی علم عمل می آورد ؟ ویا مثلا بقول آقای سروش برای عمل به علم به چیزی دیگری که آن را دلیل مادر می گوید قایل هستید ؟ ویا ... ؟

چراکه در فرمایش شما به نظر نمی رسد که علم عمل می آورد ، یا معرفت قلبی که به صاحب عکس نسبت داده اید .

---------------------------------------------------

پاسخ حقیر :

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست بزرگوارم جناب آقای یزدی سلام

مقدمتان همواره برایم گرامی است .

در خصوص رابطه علم و عمل بر این باورم که هر عملی از حیث انگیزه بر مبنایی از اندیشه قرار دارد و چون اندیشه سلامت یافت عمل صالح می شود . این که عمل بی علم داشته باشیم برایم پذیرفتنی نیست بهتر آن است که بگوئیم (عمل بر طبق علم اجمالی) چرا که در تقلید یا عمل بر طبق تربیت محیطی ، انگیزه عمل (هر چه باشد) بر همان علم اجمالی و تصدیق به خیر و خوب بودن عمل نسبت به اندیشه عامل ، استوار است وگرنه هیچ عملی بی تصدیق به خیر بودن (که تصدیق از اقسام علم است) محقق نمی شود. بر این اساس باید از این سخن گفت که آیا تصدیق مذکور که در حوزه اندیشه عامل شکل گرفته است ، به همان صورت در نفس الامر صادق است یا کاذب ؟ بسا که آنچه در نفس الامر کاذب است به زعم کسی صادق باشد و عامل بر طبق آن عمل کند و بر این باور باشد که آنچه می کند عین حق است (یحسبون انهم یحسنون صنعاً) .

نکته دیگر این که باید مرز میان علم و صورت ذهنی را به خوبی شناخت . آنان که علم را صورت حاصله از شیء نزد عقل می دانند در پاسخ به این سؤال که : اگر علم با صور حاصله نزد ذهن یکی است چرا کسی عالم به چیزی می شود اما به آن عمل نمی کند ؟ پاسخ روشنی ندارند .

اگر با نگاه اصالت وجود به موضوع بنگریم خواهیم یافت که اثر صورت ذهنی (نه به عنوان ماهیت که به معنای هویت وجود ذهنی) طرد عدم آن صورت در ذهن است و روشن است که بر مبنای اصالت وجود ، وجود ذهنی اثر ذهنی دارد و وجود عینی اثر عینی پس تا وجود ذهنی از تجرد ذهنی به تجرد عینی استکمال نیابد ، به علم -که وجود مجرد عینی است-  تبدیل نمی شود و چون به مرتبه علم بار یافت ضرورتاً اثر خویش را در عین می نمایاند.

جریان بد حجابی ها یا بی حجابی های امروز از همین مقوله است . آنچه بعد از انقلاب اسلامی درباره حجاب مطرح شده متأسفانه در بهترین شکلش جز ارائه صورت ذهنی نبوده است (گر چه در بسیاری از موارد همین صورتهای ذهنی هم ناقص ارائه شده یا می شود و گاه در مقام تطبیق با خارج دچار صدها تعارض کوچک و بزرگ نیز هست) و معلوم شد که صورت ذهنی همواره با عمل مقرون نخواهد بود . همانطور که با استشهاد به کلام نورانی علوی (ع) فرمودید ، آنچه با عمل قرین است علم است نه صورت ذهنی و علم وجود عینی است نه صورت ذهنی .دیگر آن که حضور موانع ذهنی و اندیشه ای چون شبهه ها و عوایق انگیزه ای و بیرونی چون تناقضات رفتاری برخی انسانها در ذهن فرد ، آفت حرکت صورت ذهنی از وجود ذهنی به وجود عینی (علم) است . بسا که کسی صورتهای ذهنی صحیحی را هم تلقی می کند اما تعارض شبهات عینی و ذهنی دیگر راه را بر استکمال او می بنند و او را در وادی حیرت سرگردان می سازد و چون برای هر استکمالی هم وجود مقتضی ضرور است و هم فقدان مانع و در فرض ما اگر چه مقتضی موجود باشد اما مانع مفقود نیست استکمال نیز رخ نمی دهد و چون استکمال حاصل نشد آن صورت از ذهن به عین و آن دریافت از گوش به آغوش نمی آید .

پس نتیجه آنکه اگر صورتهای ذهنی به علم بدل شوند ضرورتاً مبدأ عمل خواهد شد .

نکته دیگر این که سلامت نفس و فطرت جوانانی از آن دست که عرض شد زمینه مساعدی است که باید از آن برای ارائه صورتهای ذهنی صحیح بهره جست (که قطعاً بر اساس - الحق من ربک - هر باور یا کلمه حقی از او سبحانه و تعالی است) و در گام بعدی با برداشتن موانع فکری یا حلّ تعارضات عملی ، آن صورتهای ذهنی را به سوی استکمال به علم رهنمون شد . مقصود برادرتان این بود که وجود صحنه هایی از آن دست و وجود عطش زاید الوصف جوانان به معنویت ، نشان دهنده وجود این زمینه و استعداد در قلوب پاک و آفت نرسیده آنهاست و از این به بعد این ما هستیم که باید با عمل به سیره نبوی در شیوه اخلاقی و سلوکی خویش راه را برای نزدیکی این نسل مظلوم به آنانی که می توانند صورتهای ذهنی صحیح القا کنند و آنها را تا بار یافتن به مقام علم بپروردند باز کنیم تا به یاری خدا شاهد جوانه زدن شکوفه های عمل صالح – آنچنان که شایسته است – بر درخت زندگی آنان باشیم .

از این که موجب تولد این گفتگوی علمی شدید از شما بی نهایت ممنونم و صد البته شما همواره مجرا و موجب خیر بوده اید . کلامم را با بیانی نورانی از حضرت امیر بیان ، امیر مؤمنان علی (ع) خاتمه می دهم تا مصداق کریمه (خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُون) باشد .

... إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْه ...

نهج‏البلاغة  ، نامه 31 - من وصیة له (ع) للحسن بن علی (ع)